مصاحبه جناب مهندس صالحآبادی با دفتر علمیپژوهشی کیانتراز-قسمت اول
مصاحبه با جناب مهندس صالح آبادی قسمت اول مصاحبه :
دفترکیان تراز: سلام و درود خدمت جناب مهندس صالحآبادی ممنونم که وقتتان را در اختیار دفتر علمی پژوهشیکیان تراز قرار دادید تا بتونیم از اطلاعات و تجربیات شما در طی این سال ها استفاده کنیم اگر صحبتی دارید بفرمایید که ان شاءالله آغاز کنیم.
جناب مهندس صالح آبادی :
بسم الله الرحمن الرحیم من از مجموعه کیان تراز تشکر میکنم که این وقت را برای من گذاشتند تا مصاحبه ای با شما داشته باشم.
در خدمت شما هستم.
دفتر کیان تراز :
اولین سوال درباره ی بیوگرافی شماست بسیاری از دوستان علاقه مند هستند که دربارهٔ نحوهٔ زندگی شما قبل از ورود به دانشگاه اطلاعاتی داشته باشند اگر امکانش هست به طور مختصر خدمت دوستان بفرمایید.
جناب مهندس صالح آبادی :
البته این جز بحثهای خصوصی من است اما گاهی که اسمم را در اینترنت جستجو میکنم
متوجه میشوم بعضی از بچه ها در این مسأله ابهام و سوال دارند من هم مثل بسیاری از دوستان از شهرستان به تهران آمدم
و به رشته نقشه برداری علاقهمند شدم دوره ی ابتدایی و راهنمایی و دیپلم را در اصفهان گذراندم دبیرستان رشته ریاضی و فیزیک خواندم
در دبیرستان سعدی واقع در سه راه حکیم نظامی سابق که در جریان نیستم نامش تغییر کرده یا خیربعد از انقلاب فرهنگی
در کنکور سراسری قبول شدم. در دانشگاه خواجه نصیر رشته نقشه برداری مشغول به تحصیل شدم.
دفتر کیان تراز :
چه شد که رشته نقشه برداری را انتخاب کردید؟
جناب مهندس صالح آبادی :
این اتفاق بسیار جالبی است من همیشه در همایش ها که برای بچه ها صحبت میکنم میگویم آدم نمیتواند
سرنوشتش را پیش بینی کند من اصلا به درس جغرافی علاقه نداشتم و درس تاریخ را همیشه بیست میگرفتم ولی در جغرافیا نمره ی پایین داشتم
غافل از این که وارد سازمان جغرافیا میشوم همیشه در فامیل میپرسند چه خبر از جغرافیا و من میگویم باورکنید خبری ندارم
در آن زمان کنکور دو مرحله ای بود یک مرحله تشریحی و یک مرحله تستی
مرحله تستی را قبول شدم و تشریحی مانده بود داشتیم انتخاب رشته میکردیم که برویم برای مرحله تشریحی.
با دوستانم نشسته بودیم و صحبت میکردیم که آیا عمران خوب است یا نه تا این که آقایی رد شد و گفت رشته نقشهبرداری را بزنید
پشیمان نمیشوید ما هیچ پیش زمینه ای نداشتیم و فقط به خاطر حرف آن بندهخدا این رشته را زدیم.
او رهگذری بود در دانشگاه اصفهان. چون ما در آنجا امتحان دادیم او خیلی از رشته نقشه برداری تعریف کرد
و گفت در دنیا رشته نقشه برداری جزء رشته های مطرح بعد از پزشکی است و اتفاقا در همین رشته قبول شدیم
هم من و هم دوستم از اصفهان آقای ایرجی که بعدها مشغول کاداستر شد.
دفتر کیان تراز :
آن زمان عمران شناخته شدهتر بود.
جناب مهندس صالح آبادی :
بله ما انقدر انتخاب رشته هایمان بهم ریخته و بدون اطلاع بود که میتوانستیم بعدا در عمران هم قبول شویم
با توجه به امتیازات، اول معماری دوم نقشه برداری و سوم عمران را انتخاب کرده بودیم درصورتی که اگر الان بود
شاید اول عمران را میزدم بعد نقشه برداری اما ما بعد از نقشه برداری عمران را زدیم ولی امتیاز عمران را هم آورده بودیم.
من و دوستم ترم اول پشیمان شدیم و دنبال انتقال رشته بودیم. در همان دانشگاه خواجه نصیر رفتیم با خانمی صحبت کردیم.
به نام خانم شکوهی که خدا خیرش بدهد. ما را راهنمایی کرد. و به ما گفت برای چه میخواهید انتقال رشته بدهید.
شما شش ماه بخوانید اگر خوشتان نیامد من خودم رشته شما را تغییر میدهم.
و ما ماندیم و علاقه مند شدیم و الان جزو مدافعان نقشه برداری هستیم من از کاری که کردم اصلا پشیمان نیستم.
ولی واقعا بدون اطلاع و پیش زمینه بود شیرینیاش به همین بود که بعدا غافلگیر شوم.
دفتر کیان تراز :
شما در مقطع کارشناسی ارشد ژئودزی را انتخاب کردید همه ی ما میدانیم که ژئودزی در کارشناسیارشد
خیلی سخت است چه شد که سمت ژئودزی رفتید؟
جناب مهندس صالح آبادی :
ما آن زمان حق انتخاب نداشتیم مثل الان که شما حق انتخاب دارید ما نداشتیم و ناچار بودیم.
رشته نقشه برداری تا قبل از انقلاب تا فوق دیپلم بود بعد برای لیسانس در دانشگاه نقشه برداری به دوسال خدمت سربازی میرفتند
و بعد دوباره امتحان کاردانی به کارشناسی میدادند تا قبول شوند بعد از انقلاب فرهنگی دوره کاردانی به کارشناسی را حذف کردند
و شد یک رشته کاردانی و یک رشته پیوسته کارشناسی برای همین خیلی از دوستان تا کاردانی را میخواندند برای این که
بروند دوره لیسانس دوباره باید از صفر شروع میکردند از دیپلم امتحان میدادند تا کنکور کارشناسی قبول میشدند نمیتوانستند دو مقطعی بروند
بعد از انقلاب این وضعیت برای ما وجود داشت و رشته نقشه برداری تا لیسانس بیشتر نبود و بعد از لیسانس باید میرفتیم خارج از کشور در آن زمان ایران مشغول جنگ بود تقریبا سال ۶۶ و اواخر جنگ بود.
طبق این قضیه ما باید میرفتیم خارج از کشور و امتحان خارج از کشور را هم دادیم امتحانی شبیه زبان تافل بود MCHE که وزارت علوم میگرفت
و در صورت قبولی دانشجوی اعزام به خارج میشدیم اتفاقا من قبول شدم دکتری هم قبول شدم که مستقیم برویم از لیسانس به دکتری.
من و دکترولدان و دکترعبادی و دکتروثوقی خروجی های اولیه دانشگاه خواجه نصیر بودیم.
یک دفعه به ما گفتند کسانی که نمراتشان جزو هشت نفر اول است . نیازی نیست به خارج از کشور بروند . چون ممکن است که برنگردند
و ما این رشته را در داخل کشور برگزار میکنیم. و اساتید را به داخل کشور دعوت میکنیم.
و امتیازهای ضعیفتر میتوانند به خارج از کشور بروند. بنابراین دوره فوق لیسانس را در دانشگاه خواجه نصیر با استادان خارجی برگزار کردند اساتیدی همچون ونیچک، لاشاپل،کلوزبرگ.
اساتید خارجی یک ماهه به صورت فشرده می آمدند و درس میدادند تا این دوره برگزار شود.
اما متاسفانه بعدا با توجه به شرایط تحریم و فشار کشور های خارجی استادان میرفتند. و دوماه یا سه ماه نمی آمدند و این باعث شد
دوره ی ما طولانی بشود. که اصلا خوب نبود این گونه شد که ما رشته ژئودزی خواندیم و به خارج از کشور نرفتیم.
بعد از آن وقتی دوستان ما از خارج از کشور برگشتند که در رتبه های پایین تری بودند برای فوق لیسانس دوره های GIS
و سنجش از دور و رشته های مرتبط را رفتند.
یک رشته که هنوز نتوانسته خودش را در نقشه برداری نشان دهد هیدروگرافی است.
که مدرسش هم داخل کشور هست. اما به خاطر نوع هزینه ای که این رشته دارد و نیاز دارد که نزدیک دریا باشد.
چون دانشجویی که این کار را میکند باید نزدیک دریا باشد. شرایط ایجادش را سخت کرده و متقاضیش کم است ولی اگر برقرار شود جز رشته های بسیار خوب است.
بنابراین فوق لیسانس ژئودزی انتخابی نبود بلکه اجباری بود.
به خاطر این که رشته ای غیر از این نبود تا ادامه تحصیل بدهم ولی باز هم میگویم پشیمان نیستم.
دفتر کیان تراز :
سوال بعدی درباره ی رزومه درخشان شماست در این سال ها خیلی از دوستان کاردانی یا کارشناسی هستند
و از بازار کار ناامیدند و میخواهند تغییر گرایش بدهند و خودتان بهتر میدانید تفاوت نسلی زیاد است .
توصیه ی شما چیست واگر میتوانید درباره رزومه خود بیشتر برای دوستان توضیح دهید.
جناب مهندس صالح آبادی :
قبول دارم که شاید شرایط برای شما سخت باشد چون در نسل جدید بازار کار خیلی کم شده
و رقابت ها بسیار تنگاتنگ دانشجوهم زیاد شده الان به قول امروزی ها یک مقدار دست زیاد شده.
و فارغ التحصیل ها هم زیاد شده اند شاید یک مقدار سخت باشد. که فکر کنیم همه ی این ها بخواهند در بازار کار جذب شوند.
اما یک نکته ای که برای شما هست. و برای ما هم بود و من دفعه ی پیش در همایش دانشگاه شریف به آن اشاره کردم.
این بود که آن زمان هم که من فارغ التحصیل شدم.
یادم است که میگفتیم حالا چه کنیم و کجا مشغول به کار شویم. و همیشه ابهام داشتیم که بازارکارمان چه میشود.
وقتی هم که فارغ التحصیل شدیم کلا سه جا مارا میخواستند. یکی وزارت خارجه برای بحث های مرزی آن هم تعداد دو یا سه تا.
یکی دیگر شرکت نفت فلات قاره برای کارگرهای اقماری که پانزده روز ماموریت میرفتند.
و روی سکوهای نفتی مستقر میشدند و پانزده روز به تهران می آمدند.
یکی هم بخش نظامی بود از دلایلی که در این بخش مشغول به کار شدیم .
این بود که ما سرباز بودیم و خدمت سربازی میرفتیم اما اگر در بخش های نظامی خدمت میکردیم.
دیگر نیاز به سربازی نبود و مستقیم استخدام رسمی میشدیم و ما این کار را کردیم.
واقعیتش ما با حقایق کنار اومدیم. این که اولا رشته ی ما یک رشته ی نا شناخته بود. جامعه به آن شناختی نداشت؛
یعنی تا می گفتیم نقشه بردار میگفتند شما همان نقشه کش هستید؟
البته الان وضعیت بسیار بهتر شده است.
جی ای اس و ماهواره ها مطرح شدند. جی پی اس که خود یک سیستمی است که رشته نقشه برداری به آن ارج و قرب داده است.
همین طور سامانه های لیزری و رشته ی فتوگرامتری.
که همه در رشته های معدن و رشته های مرتبط می دانند. که چه رشته ی خوبی است ولی در زمان ما کسی روی این ها شناختی نداشت.
همه به عمران می گفتند راه و ساختمان و به ما که رشته نقشه برداری را خوانده بودیم هم میگفتند نقشه کش! ولی با این اوصاف آمدیم جلو و ناامید نشدیم.
با حقوق کم ساختیم و این باعث شد که جای دیگری جبران کنیم. مثلا در نظام مهندسی خودی نشان بدهیم،
برای آزمون کارشناس رسمی شرکت کنیم. دانشگاه را تا آخر ادامه دهیم،
جز هیـئت علمی شویم یا برای دکترا تقلا کنیم و یا در دانشگاه های مختلف تدریس کنیم. این کارها و همین دانشجویانی که فارغ التحصیل شدند،
آینده ی ما را ساختند. یعنی اگر شما الآن می فرمایید من شناخته شده هستم می گوییم بخاطر همان تلاش هایی بود که در دوران جوانی کردم مثلا کتاب نوشتم.
مقاله نوشتم و… چون میدانستم کسی با من کاری ندارد اینگونه خود را مطرح کردم و از همین کار ها شروع کردم.
بدون هیچ پارتی مانند کارهایی که الآن شما انجام میدهید جلو آمدم؛ الآن در این مجموعه ی کیان تراز مشغول هستید دورهم و افراد هم سن و سال هم جمع شدید و تلاش می کنید.
شما جوان هستید و با استعداد و با علاقه سعی می کنید که این مجموعه را نشان دهید و در آینده این مجموعه قوی تر خواهد شد و شما می توانید جز سردمدارانی باشید که این زمینه را ایجاد کردید.
دفتر کیان تراز :
یعنی برای دانشجویانی که هم درس میخوانند و هم کار میکنند مشکلی پیش نمی آید؟
چون بسیاری از دوستان بر این عقیده اند. که تا مقطع کارشناسی ادامه دهند و پس از آن وارد بازار کار شوند. نظر شما در این باره چیست؟
جناب مهندس صالح آبادی :
بنده به نظر این دوستان اهمیت میدهم و این را تایید میکنم و برای این عزیزان احترام قائل هستم
ولی به نظر خودم با توجه به شرایط حاضر اگر مویی را ما در این رشته سفید کردیم، میگویم بله در زمان ما این حالت وجود داشت
یعنی ما باید ابتدا درس میخواندیم و به یک مرحله می رسیدیم و سپس وارد بازار کار می شدیم.
اما در زمان شما شاید این مطلب درست نباشه، شما باید در هر شرایطی که کار پیدا کردید آن را رها نکنید
یعنی در همان دوره ی دانشجویی و دیپلم که وارد دوره ی کاردانی و کارشناسی نشده اید اگر کاری دارید
به هیچ عنوان رها نکنید و در کنارش درس بخوانید چراکه برای درس دیر نمی شود ولی برای کار فرصت ها از دست میروند.
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.